جبرئیل و پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم
قرآن:
خداوند متعال در آیهی 4 سورهی تحریم میفرماید: «خدا یار و نگهبان او (پیامبر) هست و جبرئیل و مردان صالح و فرشتگان نیز یاور اویند.»
توضیح مختصر:
جبرئیل ملک مقربّی بود که بر پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم وحی نازل میکرد و آنچه عملاً لازم بود مانند خواندن نماز به این کیفیت معمول، یا نوع جنگ، نماز خوف در جنگ اُحد خواندن و … را تعلیم میداد. آنچه جبرئیل میگفت، از جانب خدا بود تا مردم، کلام پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم را باور کنند و الّا پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم عقل کُلّ بوده است.
پس تشریفات وحی، از چهلسالگی تا شصتوسهسالگی بود. هیچگاه جبرئیل از پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم جدا نبود امّا کیفیت نزول جبرئیل، به شکلهای مختلف بود. گاهی بهصورت دحیهی کلبی (کافی 2/587؛ بحارالانوار 14/334) که از اصحاب پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم و زیبا بود، درمیآمد. البته جبرئیل در بعضی موارد با فرشتگان تحت فرمانش، با نوعی تشریفات فرود میآمدند مانند نزول برخی آیات و یا آمدن در بعضی جنگها.
در صحرای عرفات، در روز عرفه که جمعه بود، جبرئیل به نزد پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم آمد و عرضه داشت: خداوند سلامت میرساند و میفرماید: «امروز دین شما را با ولایت علی علیهالسلام کامل میکنم.» (کافی،1/290)
پس اوامر الهی و نزول جبرئیل، در زمانها و مکانهای خاصی بوده و پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم آنچه را او آورده بود، اجرا میکرد. امّا در شب معراج، جبرئیل تا مقداری از مسیر، با پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم بود ولی قدرتش زیاد نبود تا به مدارج و مقامات دیگر، همراه پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم برود.
بعد از وفات پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم دیگر مأموریت جبرئیل از وحی رساندن، پایان گرفت امّا در وقت ظهور در معیّت امام زمان (عج الله تعالی) خواهد بود.
(کمالالدین 2/671)
1- همچو بنده
از امام صادق علیهالسلام سؤال شد که حالت غشوه (بیخودی) که پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم دچار آن میشد، آیا زمانی بود که جبرئیل نزد ایشان نازل میشد؟
فرمود: «خیر جبرئیل هنگامیکه نزد ایشان میآمد، اجازه میگرفت و در برابر ایشان همچون بندهای مینشست.
آن حالت برای زمانی بود که خداوند عزّو جل بدون واسطه با ایشان صحبت میکرد.»
(کمالالدین -سنن النبی، حدیث 485)
2- این جبرئیل است
به امام صادق علیهالسلام عرض شد: آیا برای پیامبر دو حال بود که گاهی میفرمود: «جبرئیل گفت و این جبرئیل است که امر میکند.» و گاهی اوقات ایشان بیهوش میشد؟
فرمود: هنگامیکه نازل شدن وحی، بدون واسطه جبرئیل بود، به خاطر سنگینی وحی، ایشان به حالت غشوه درمیآمد؛ اگر واسطه، جبرئیل بود، این سنگینی نبود و میفرمود: «جبرئیل به من فرمود» و «این جبرئیل است.»
(امالی الطوسی، سنن النبی، حدیث 486)
3- معراج
امام صادق علیهالسلام فرمود: «در شب معراج که پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم به بالا برده شد، جبرئیل ایشان را به جایی رسانید و سپس از ایشان جدا شد.»
پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم فرمود: «ای جبرئیل! در چنین حالی مرا تنها میگذاری؟» جبرئیل گفت: برو که به جایی قدم گذاردهای که تابهحال هیچ انسانی آنجا قدم نگذاشته و قبل از تو هیچ بشری به اینجا نیامده است.
(کافی، سنن النبی، حدیث 493)
4- قرآن
پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم فرمود: «جبرئیل هرسال همه قرآن را یکبار بر من میخواند ولی امسال دو بار بر من خواند.» (کنایه از وفات رسول خدا صلیالله علیه و آله و سلّم بوده است.)
(ارشاد القلوب، سنن النبی، حدیث 489، ترجمهی لطیف راشدی)
5- بهصورت دحیهی کلبی
در مواردی هنگام انزال وحی به پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم، جبرئیل به صورت دحیهی کلبی وارد میشد.
در غزوهی بنی قریظه و در بازگشت پیامبر از حُنین، جبرئیل بهصورت دحیهی کلبی دیده شد.
از امیرالمؤمنین علیهالسلام نقل شده که وارد بر رسول خدا شدم، دیدم خوابیده و سر مبارکش روی زانوی دحیهی کلبی است.
بر دحیه سلام نمودم، جواب سلام مرا چنین داد:
سلام بر تو ای امیر مؤمنان و پیشوای پرهیزگاران و یکّه سوار مسلمانان و پیشرو سفید رویان و جهاد کننده با پیمانشکنان (اصحاب جمل) و سرکشان (نهروانیان) و ستمکاران (معاویه و اصحابش).
سپس گفت: ای علی! سر پیغمبرت را بر دامن بگیر که تو سزاوارتری. همینکه پیش رفته و سر مبارک را به دامن گرفتم، از نظرم غایب شد.
پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم چشم گشود و فرمود: «علی جان با که سخن میگفتی؟» عرض کردم با دحیهی کلبی و قضیهی سلام و جواب را گفتم.
فرمود: او دحیه نبود بلکه جبرئیل بود؛ خواست بفهماند که خدا تو را به چنان اسمها نامگذاری نموده است.
(طبقات،52، 3/3 -بحار، ج 37، ص 322 -پیغمبر و یاران، ج 3، ص 2)