طمع
قرآن:
خداوند متعال در آیات 15-12 سوره مدّثر میفرماید: «دارایی بسیار به انسان دادم و پسرانی به خدمت و برایش عیش خوش آماده کردم باز هم طمع دارد که برایش بیفزایم.»
حدیث:
امام علی علیه السّلام فرمود: «هر چه را شنیدی در آن طمع نکن که همین برای حماقت تو کافی است.» (غررالحکم، ج 2، ص 30)
توضیح مختصر:
آزمند شدن و حرص به چیزی را طمع گویند و شخص را طمّاع مینامند. شخص طمّاع به آنچه مردم دارند، نظر دارد و نفسش چشم به مطامع و متاع انسانهای دیگر میدوزد، درحالیکه نومیدی از مال مردم هر چه باشد، صفت اغنیاء است ولیکن چشم اندوزی قوّۀ مصوره را قوی میکند و آمال افزونی را تحریک میکند و نمیگذارد شخص آرام زندگی کند و به فقر و اعتدال خودش قانع باشد.
در بعضی جنگهای پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم مانند اُحد، طمع به غنائم، آنها را تحریک کرد و جایگاه خود را ترک کردند درنتیجه دشمن از پشت حملهور شد و مسلمانان شکست خوردند.
بعضی کسانی که پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم را درک کردند، برای یافتن پول و متاع دنیوی از خلفا و معاویه، حاضر شدند احادیثی را جعل کنند و به اموالی زیاد دست بیابند مانند ابوهریره و …
در طول تاریخ بودند کسانی که برای رسیدن به ریاست و مال، با طمع ورزی افزودن، حاضر شدند بردگی کنند، چاپلوسی نمایند و مطیع محض باشند و گروهی حتی با دادن اموال بسیار قصد رسیدن به مقاصد دنیوی داشتند و به آن رسیدند.
گاهی والیان و حکومت داران به انگیزه طمع در بعضی مسائل، افراد خائن را امین خود میساختند تا به هدف نهایی خود برسند.
پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم هرگز دست طمع بهسوی چیزی دراز نکرد. (ارشاد القلوب دیلمی) و الگوی ما پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم است درنتیجه نفس ما به خاطر کم کردن طمع کمکم گرایش به اصلاح و تهذیب پیدا میکند.
1- آثار طمع در نفس
امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمود:
1. بپرهیزید از آز و طمع که پست کننده نفس است.
2. کسی که طمع را شعار خویش ساخته، نفس خود را به هلاکت انداخته است.
3. از اسباب اصلاح نفس، کمی طمع است.
4. کسی که جام طمع را نوشیده باشد، به نفس خود نیرنگ زده است.
5. کسی که به نفس خود وعده دروغی طمع داده باشد، عطای دروغین به او رسد.
6. کسی که نفس خود را از پستی طمع پاک نکند نفس خود را خوار کرده است.
7. نفس خود را در اختیار فریب طمع مگذار و به دعوتکنندگان آز پاسخ مده که این دو برای تو شقاوت و خواری کسب کنند.
8. نفس خود را برای بیشتر از مقدار کفاف به طمع نینداز که همیشه نفس افزونی خواهد و بر تو غالب شود. (غررالحکم، ج 2، ص 31-24)
2- چشم طمّاع
از صفات زشتی که بعضی دارند، طمع و چشمداشت به مال و زندگی دیگران است. حتی بعضی فرزندان نادان، امید دارند که مثلاً پدرانشان بمیرد تا به ارث زیاد برسند. طمّاع همیشه به پول، کارخانه، ماشین و مال دیگران چشم بد دارد، اگرچه به آن نرسد.
طمع فقر حاضر است. (بحار، ج 73، ص 164) و دائماً ذهن طمّاع به نداری و توقّع مشغول است و به صفت استغنا توجه نداشته، به نداری خود و دارایی دیگران مینگرد. امام باقر علیه السّلام فرمود: «بد بندهای است کسی که طمع، او را به اینطرف و آنطرف میکشاند.» (بحار، ص 1170) مانند صیّادی که در پی شکار است سختی و گرمی و سردی را میچشد، اما صیدی نصیبش نمیشود.
صاحب این مرض بهتر است صفت استغنا را مطالعه کند و از افتادن در دام دارایی دیگران، بهوسیله صبر بر فقر و چشمپوشی از خلق جلوگیری کند و با نگاه به خالق، مزّۀ ایمان را تجربه کند. درک کند که اگر مصلحت بود، خداوند به او هم میداد. چه بسیار افرادی که با زیرکی، متاع دنیا را جمع کردند ولی گرفتار مضرات و آفات بسیاری شدند. یأس از خلق و امید به خالق، بهترین داروی این صفت است. (بحار، ج 75، ص 107)
اگر اعتماد به خدا شد، خداوند فیوضات خود را به بنده میرساند. نکته لطیفتر آنکه وقتی به دارایی کسی طمع میورزد، شاید او از نظر لیاقت و ظرف وجودی از تو بالاتر بود یا کار خیری کرده که آن دارایی نصیبش شده است. پس خوب است در کارهایی که خداوند صدچندان عطا میکند، کوشش نماید که از راه حلال به او نیز برسد و بهتر است چشم سر را پایین و چشم دل را به خزانۀ الهی بیندازد.
3- رذیلت طمع
شنیده شده که کسی از کعب الاحبار پرسید: «چه چیزی برای دین اسلام، اصلح و چه چیزی افسد است؟» گفت: «اصلح ورع و افسد طمع است.» سائل گفت: «راست گفتی.» طمع شراب شیطان است که با دستش آن را به خواص خود مینوشاند. پس کسی که از آن مست شد، دیگر به هوش نمیآید مگر در سختی عذاب الهی در کنار ساقی (شیطان). اگر در طمع هیچ عیب نباشد، مگر خریدن دنیا به آخرت، هر آینه قباحتش بزرگ است.
خداوند فرمود: «آنان (اهل طمع) ضلالت را به هدایت و عذاب را به مغفرت خریدهاند.» (سوره بقره، آیه 175) حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمود: «به هر کس که خواستی احسان کن تا امیر او شوی و به هر کس اظهار نیاز کردی اسیر او خواهی بود.»
طمعکار از خلق، ایمانش از او گرفته میشود بدون اینکه خودش خبر داشته باشد چون ایمان بین بنده و طمع میایستد و میگوید: ای صاحب من! خزائن خدا پر از کرامتهاست و او فرد نیکوکار را ضایع نمیکند و آنچه در دست خلق است، آلوده به علل (پلیدی، خواری، زحمت) میباشد. به این صورت او را دعوت به توکّل، قناعت، کم کردن آرزو، پیروی از طاعت حق و یأس از خلق میکند. اگر شخص پیروی از ندای ایمان کرد، ایمان ملازمش خواهد بود و اگر گوش به پندهای آن نکرد او را به طمع خواهد سپرد و از او جدا میشود.
4- شراب شیطان
طمع، شراب شیطان است که با دستش آن را به خواص خود میخوراند. کسی که از آن مست شد، دیگر به هوش نمیآید. خداوند فرمود: «آنان (اهل طمع) ضلالت را به هدایت و عذاب را به مغفرت خریدند.» شخص طمعکار، ایمانش از او گرفته میشود، بدون آنکه خودش خبر داشته باشد. اگر در طمع هیچ عیب نباشد مگر خریدن دنیا به آخرت، هرآینه صاحبش موجب سخط بزرگ الهی خواهد شد. طمعکار، اگر به ندای توکّل و قناعت و یأس از خلق لبیک نگفت، ایمان او ضایع و دینش فاسد میشود. (مصباح الشریعه، باب 52)
5- طمع کور و کر میکند.
گویند: شخص مفلسی بود و کار و کاسبی نداشت و هر وقت گرسنه و محتاج میشد با گزافگویی یا با قرض و وعده دادن، از مردم غذا و پول میگرفت و اموراتش را میگذراند و بدهکاری هیچکس را نمیداد. طلبکاران شکایت کردند و قاضی او را به زندان انداخت. او در زندان هم در سفره و طعام هر زندانی حاضر میشد. لقمه آنها را میگرفت و میخورد. اهل زندان هم از او شکایت کردند و قاضی چارهای ندید جز آنکه شترداری را خواند و گفت: او را سوار شتر کن و در شهر بگردان. ده نفر منادی هم به مردم بگویند او مفلس است، قرض و نسیه به او ندهید. پس شب فرارسید و همگان مفلسی او را دانستند. شتردار او را پیاده کرد و گفت: «از صبح تا به حال سوار شتر من بودی، منزلم دور است و از تو جو نمیخواهم، مقداری پول بده تا کاه برای شترم بخرم.» مفلس گفت: «ده منادی از صبح تا شب ندا دادند که من مفلسم و به همین خاطر مدتی در زندان بودم، باز میگویی به من پول بده! صفت زشت طمع تو را کور و کر کرده است.»
گوش تو پر بوده است از طمع خام **** پس طمع کر میکند کور ای غلام (مثنوی، دفتر دوم، ابیات 585 به بعد)