نکوهش خشم
قرآن:
خداوند متعال در آیهی 6 سورهی فتح میفرماید: «[بدگمانان به خدا که بر خداوند خشم گیرند] خداوند بر آنان غضب کرده و از رحمت خود دورشان ساخته و جهنّم را برای آنان آماده کرده».
حدیث:
امام صادق علیهالسلام فرمود: «کسی که بر غضب خود، مالک نباشد، بر عقلش هم مالک نخواهد بود.» (اصول کافی،2/231)
توضیح مختصر:
خشم مراتبی دارد و اگر مبنای دینی و الهی داشته باشد ممدوح است و اگر بر مبنای نفس و قدرت گرفتن قوّهی غضبیه باشد قابل نکوهش است. در این صورت، ضربانِ قلب صنوبری به شدّت میزند و چشم و گونه و پیشانی، تغییر رنگ و حال میدهند درحالیکه مبنایی شیطانی دارد. وقتی این خشم، سرعت میگیرد همهچیز از او برمیآید از کشتن، غارت، فساد و … درواقع نمیتواند مالک خشم خود شود یعنی نمیتواند نفس را حبس کند لذا در تندروی میافتد و از دست و زبان و پا، هرچه برآید اِعمال میکند. خداوند به بنیاسرائیل میفرماید: «یکدیگر را میکشید و گروهی از خودتان را از دیارشان بیرون میرانید و به گناه و تجاوز بر ضدّ آنان، به یکدیگر کمک میکنید.» (بقره:85) «پس به خشمی بر خشم دیگر گرفتار آمدند.» (بقره:90) پس کار خشم بر همکیش، سبب میشود که خداوند خشمی علاوه بر خشم پیشین کند.
خداوند به خاطر مخالفت اهل کتاب با پیامبر و قرآن و مسلمانان فرمود: «آنان به خشمی از خدا گرفتار آمدند و مُهر بینوایی بر آنان زده شد. این بدان سبب بود که به آیات خدا کفر میورزیدند و پیامبران را بهناحق میکشتند.» (آلعمران:112)
پس اسباب خشم که فراهم آمد، عقوبت آن در کوتاهمدت یا درازمدت میآید. اینان چه بدبخت و گمراهاند که از بدترین رذایل، خشم است و مورد کیفر بزرگ و سخت قرار میگیرند.
1- جامع خیر
امام باقر علیهالسلام فرمود: مردی بیابانی به خدمت پیامبر صلیالله علیه و آله آمد و عرض کرد: «من در بیابان زندگی میکنم، چیزی مرا بیاموز که جامع همهی سخنان باشد.»
فرمود: «تو را امر میکنم که خشمگین مشو!»
آن مرد سه بار این سؤال را تکرار کرد و پیامبر صلیالله علیه و آله همان جواب را داد. پس به نفْس خود مراجعه کرد و گفت: «از پیامبر صلیالله علیه و آله دیگر چیزی نمیپرسم و پیامبر صلیالله علیه و آله مرا جز خیر امر ننموده است.»
بعد امام علیهالسلام فرمود: «چه چیزی از خشم سختتر میباشد؟ همانا شخص، غضبناک میشود و نفس را که خدا محترم شمرده، به قتل میرساند و زن پاکدامن را، نسبت زنا میدهد.» (الکافی، باب الغضب،2/229)
2- شیطان
از ذوالقرنین نقل شده که وی فرشتهای از فرشتگان را ملاقات کرد و گفت: «به من دانشی بیاموز که به ایمان و یقین من افزون شود.»
فرشته گفت: «خشمگین مشو! زیرا بهترین زمانی که شیطان بر فرزند آدم مسلط میشود، هنگام خشم اوست؛ بنابراین خشم خود را فرو خور و با آرامش آن را متوقف ساز و از شتاب بپرهیز؛ زیرا هرگاه شتاب کنی، بهرهات را از دست میدهی.» (راه روشن،5/403)
3- همردیف
یکی از انبیای الهی، به اطرافیان خود فرمود: «هرکس به من قول بدهد که خشمگین نشود، من تضمین میکنم که او در بهشت، همردیف من باشد و پس از من در دنیا جانشینم شود.»
جوانی برخاست و گفت: «من قول میدهم عصبانی نشوم.» بار دوم آن پیامبر علیهالسلام حرفش را تکرار کرد و باز همان جوان پاسخ مثبت داد، بعد از فوت آن پیامبر، آن جوان جانشین او شد و نام او ذوالکفل بود، ازاینجهت که متکفل شد غضب نکند و به قول خود وفا کرد. (شنیدنیهای تاریخ، ص 305)
4- شیطانت
روزی عایشه از موضوعی خشمگین شد. پیامبر صلیالله علیه و آله به او فرمود: «تو را چه میشود که شیطانت به سراغت آمده؟» عایشه گفت: «آیا شما شیطان ندارید؟» فرمود: «من هم شیطان دارم ولی از خدا خواستهام و خداوند مرا بر او مسلط کرده و او را تسلیم من نموده است.» [و نمیتواند در من اثر بگذارد.] (شنیدنیهای تاریخ، ص 307)
5- پارهی آتش
پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: پارهی آتشی است که در دل برافروخته میشود. مگر نمیبینی که [شخص خشمناک] رگهای گردنش باد میکند و چشمش سرخ میشود؟!
پس هرگاه یکی از شما در خود احساس خشم کرد، درصورتیکه ایستاده است، بنشیند و اگر نشسته است، باید بخوابد و اگر خشم برطرف نشد، باید با آب سرد وضو بگیرد و غسل کند [خود را بشوید] زیرا آتش را جز آب خاموش نمیکند. (راه روشن،5/423)