رهبانیّت (ترک دنیا، گوشه نشینی، ترک لذات)

قرآن:

خداوند متعال در آیه‌ی 27 سوره‌ی حدید می‌فرماید: «و رهبانیّتی را که ابداع کرده بودند، ما بر آنان (پیروان عیسی) مقرر نداشته بودیم گرچه هدفشان جلب خشنودی خدا بود ولی حقّش را رعایت نکردند.»

حدیث:

پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم فرمود: «همانا رهبانیت امّتم، جهاد در راه خدا می‌باشد.»
(سفیته البحار، ج 1، ص 540)

توضیح مختصر:

در شرایع، سابقه‌ی رهبانیت بوده و عده‌ای در احکام و مصادیق آن، مسائلی را وارد کردند که حقش را رعایت ننمودند. حضرت یحیی به رهبانیت زندگی می‌کرد. کشیش‌ها راهب بودند. اهل عبادت، کناره‌گیر از اهل دنیا و گوشه‌نشین بودند.
پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم فرمود: «رهبانیت در اسلام نیست.» (اطیب البیان، ج 4، ص 448) پس هر چه خدا مباح کرده از مشروبات و مأکولات و از لذایذ مانند مجامعت با زنان، مسلمان باید از آن منتفع گردد.
کلمه‌ی رُهبانیّت از ماده‌ی خشیّت و ترس است و ازنظر عرفی اطلاق بر ترک دنیا می‌شود به اینکه کسی رابطه‌ی خود را از مردم قطع کند و یکسره به عبادت بپردازد و انگیزه‌اش خشیت از خداوند باشد.
لازمه‌ی این کار، رفتن به کوه‌ها و دیرها و ترک ازدواج و قطع ارتباط با خلق بوده است. خداوند در سوره‌ی حدید آیه‌ی 27 می‌فرماید: «رهبانیتی که مسیحیان برای خود اختراع کردند، ما ننوشتیم آن را برای ایشان.»
بله خصلتی بوده، اما آنان خود اضافه نمودند بر کمیّت و کیفیت رهبانیّت.
پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم فرمود: «هر کس به من ایمان آورد و مرا تصدیق نمود و مرا پیروی کرد، حقاً رعایت کرده رهبانیت را.»
(مجمع‌البیان، ج 24، ص 251 «ترجمه»)

1- ترک مجامعت

عثمان بن مضعون، قسم خورده بود که هرگز مجامعت نکند. روزی زن او که در نهایت جمال بود، نزد عایشه آمد، به او گفت: «چرا زینت نکردی؟» گفت: «از برای چه کسی؟ مدت‌هاست که شوهرم نزدیکم نیامده و پلاس (جامه پشمی خشن) پوشیده و ترک دنیا نموده است.»
پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم داخل خانه شدند. عایشه حال عثمان را عرض کرد. پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم چون این شنیدند، به مسجد آمدند و از مردم خواست تا جمع شوند. آنگاه بر منبر رفته و بعد از حمد خدا فرمودند: «چرا جمعی از امت من، چیزهای پاکیزه و حلال را بر خود حرام کرده‌اند؟ من شب‌ها می‌خوابم و جماع می‌کنم و روز افطار می‌نمایم و همه روز، روزه نمی‌باشم. هر کس بعد از این، سنّت مرا ترک کند و از طریقه من کراهت داشته باشد از من نیست.»
بعضی برخاستند و گفتند: «یا رسول‌الله! ما قسم خوردیم!» فرمود: «قسم‌ها لغو است و کفّاره ندارد.»
(عین الحیات، ص 274 -بحار، ج 70، ص 116)

2- مسجدی در خانه

پسری از عثمان بن مضعون فوت شد و او بسیار محزون و غمگین گردید تا اینکه در خانه، مسجدی برای خود قرار داد تا عبادت کند. این خبر به رسول اکرم صلی‌الله علیه و آله و سلّم رسید. پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم او را طلبید و فرمود: «ای عثمان! خدا بر ما رهبانیت ننوشته و رهبانیت ما جهاد در راه خداست.»
(عین الحیات، ص 274 -بحار، ج 70، ص 116)

3- ترک زن و بوی خوش

سکین بن اسحق نخعی، زنان و بوی خوش و طعام‌های لذیذ را ترک نمود. پس نامه‌ای برای امام صادق علیه‌السلام نوشت تا ببیند آیا کارش خوب و درست است یا نه؟! امام علیه‌السلام در جواب نوشتند: «اما ترک زنان! پس می‌دانی که حضرت رسول صلی‌الله علیه و آله و سلّم چه عدد از زنان داشت و با ایشان معاشرت می‌فرمود؛ اما ترک طعام لذیذ، پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم گوشت و عسل هم تناول می‌کردند.»
(فروع کافی، ج 5، ص 320 -عین الحیات، ص 273)

4- انگیزه‌ی رهبانیّت

ابن مسعود گوید: «با پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم در راهی بودم. ایشان به من فرمود: «آیا می‌دانی چرا بنی‌اسرائیل، رهبانیّت را پیشه‌ی خود ساختند؟» عرض کردم خدا و رسولش بهتر می‌دانند.» فرمود: «بعد از عیسی علیه‌السلام طاغوت‌ها روی کار آمدند و ظلم همه‌جا را فراگرفت. پیروان عیسی علیه‌السلام سه بار از طاغوتیان شکست خوردند و بسیار کشته شدند و اندکی باقی ماندند.
پس تصمیم گرفتند با کناره‌گیری از جامعه، در غارها و بیابان‌ها بمانند تا نسل آن‌ها باقی بماند و به عبادت بپردازند.»
سپس این آیه را خواند: «و رهبانیتی را که ابداع کرده بودند، ما آن را مقرر نکردیم، گرچه خشنودی خدا بود ولی حق آن را رعایت نکردند. (کار اولشان نیک بود ولی بعد به‌صورت افراطی و افزودن پیرایه‌ها در آمد.)»
(سوره‌ی حدید، آیه‌ی 27)
آنگاه فرمود: «رهبانیت امت من، هجرت، جهاد، نماز، روزه، حج و عمره می‌باشد.»
(داستان‌ها و پندها، ج 10، ص 24 -مجمع‌البیان، ذیل آیه‌ی 27 سوره‌ی حدید.)

5- از من نیست

سه زن به نزد پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم آمدند. اولی گفت: «شوهر من گوشت نمی‌خورد.»
دومی گفت: «شوهرم بوی خوش نمی‌بوید.»
سومی گفت: «شوهرم با من مجامعت نمی‌کند.»
پیامبر خدا از خانه بیرون رفت و لباس مبارک را با غضب بر روی زمین می‌کشید تا آنکه بر روی منبر رفته و بعد از حمد و ثنای خداوند فرمود: «چه چیز باعث شده است که جمعی از اصحاب من گوشت نمی‌خورند و بوی خوش نمی‌بویند و نزد زنان خود نمی‌روند؟ من گوشت می‌خورم و بوی خوش می‌بویم و به نزد زنان می‌روم. هر که سنّت مرا نخواهد و ترک کند، از من نیست.»
(عین الحیات، ص 272 -فروع کافی، ج 5، ص 496)