همسر
قرآن:
خداوند متعال در آیهی 21 سورهی روم میفرماید: «و از آیات خداوند اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا شما در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد».
حدیث:
امام باقر علیهالسلام فرمود: «برای هیچ بندهای فایدهای بهتر از همسر صالحه نیست، وقتی او را میبیند خوشحال میشود و وقتی در سفر و بیرون منزل میرود خودش و مال شوهرش را حفظ میکند.»
توضیح مختصر:
یکی از نعمتهای قابل توجّه، همسر صالحه است و این از سعادت مرد به شما ر میرود. همسر صالحه، او را در امر دنیا و آخرت یاری کند، با اغذیه و کلمات دلنشین، غم را از دلش بزداید و اسباب خوشی را فراهم کند که این صفت و سیرهی بسیار پسندیدهی خدا و رسول است. اگر کسی همسر خوبی ندارد نباید آرزو کند کاش آن همسر زیبای فلانی از برای من بود و بهرهمند میشدم که این آمال، عبارت از حسد است. بلکه اگر همسرش مشکل دارد به خداوند عرضه بدارد که همسر صالحه نصیبش گرداند. از امیرالمؤمنین علیهالسلام روایت شده که فرمود: حسنه در دنیا همسر صالح و در آخرت حوریه است و منظور از عذاب آتش، همسر بد است. (المیزان، ج 2، ص 126) خداوند برای زنان، شرافتی خاص قائل شده و خواست تا آنها را از بند اسارت نجات بدهد لذا قوانینی در اسلام تشریع کرد که همه بدانند همسر، یک انسان موردنظر است و باید به او توجّه کرد و همانند حیوان نباید با او رفتار نمود و یا او را به اسارت درآورد؛ بلکه یکی از خصوصیات آنان را، سکونت و آرامش برای مرد قرار داد.
عقاید خرافی که در تاریخ اقوام و ملل، میخوانید به این نکته پی میبرید که نفقه دادن زوج به همسر از مسکن و پوشاک و غذا و امثال اینها از وظایف واجبی است که مرد در قبایل همسرش باید انجام بدهد، او را کتک نزند و از خانه بیرون نکند، تغیّر نا به جا انجام ندهد و بیجهت او را مورد سؤظن قرار ندهد.
1- صبر بر آزار همسر
عدهای برای میهمانی به منزل حضرت یونس پیامبر علیهالسلام رفتند و مشاهده کردند که هر زمان، حضرت یونس علیهالسلام به اتاق همسرش میرود تا چیزی بیاورد، مورد اذیّت و آزار او قرار میگیرد و همسرش او را معطل میکند و خواستهی او را دیر فراهم میکند.
میهمانان از این وضع تعجب کردند. حضرت به آنها فرمود: تعجب نکنید؛ من از خداوند خواستم که آنچه برایم از عقاب در آخرت قرار داده به همین دنیا منتقل کند.
خداوند فرمود: عقوبت تو دختر فلان شخص است که باید با او ازدواج کنی. من آن دختر را به همسری اختیار کردم و بر هر چه از او میبینم و اذیتهای او را تحمل مینمایم. (شنیدنیهای تاریخ، ص 39 -محجه البیضاء، ج 3، ص 71)
2- زیبایی برای همسر
قتاده پسر نعمان از طایفهی خزرج و از انصار مدینه بود. در جنگ بدر و احد و سایر جنگهای رسول خدا صلیالله علیه و آله شرکت داشت و در فتح مکه پرچم بنی ظفر با او بود. در میان یاران پیامبر، او از تیراندازان بنام و معروف بود.
در جنگ اُحد تیری به چشمش اصابت کرد و آن را از حدقه بیرون آورد و بر گونهاش آویخت.
در همان حال خدمت پیامبر رسید و عرض کرد: یا رسولالله! تازگی با زنی ازدواج کردهام و او را زیاد دوست میدارم، میترسم اگر مرا بااینحال ببیند، علاقهاش به من کم شود و از بین برود.
پیامبر صلیالله علیه و آله با دست مبارک، چشم او را در جای خود گذاشت و دعا کرد «خدایا او را زیبا گردان.» در اثر دعای پیامبر، چشمش از اول بهتر و زیباتر گردید و بر بیناییاش افزود؛ و هرگز مریض نشد تا اینکه در سال 23 هجری در سن 65 سالگی از دنیا رفت. (پیغمبر صلیالله علیه و آله و یاران، ج 5، ص 163 -طبقات، ج 3، ص 26)
3- حَولاء
روزی پیامبر صلیالله علیه و آله به خانهی خود آمد، همسرش امّ سلمه در خانه بود. پیامبر صلیالله علیه و آله بوی خوشی استشمام کرد. فرمود: گویا حَولاء (سازنده و فروشنده عطر) در اینجاست.
امّ سلمه گفت: آری. آمده و از شوهر خود شکایت دارد. هماندم حولاء به نزد پیامبر آمد و عرض کرد: پدرم و مادرم به فدایت، شوهرم از من قهر کرده است. پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: با عطریانی که داری، خود را برای شوهرت، بیشتر خوشبو کن. او گفت: «من خود را با آنچه از عطریّات بود، برای شوهرم خوشبو نمودم، درعینحال، او به من بیاعتنا است.»
پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: «اگر او میدانست هنگامیکه به تو توجّه میکند، چه اندازه پاداش دارد، بیاعتنایی نمیکرد.»
عرض کرد: «چه اندازه پاداش دارد؟» پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: «او هنگامیکه به تو توجّه میکند، دو فرشته به حمایت او میآیند، پاداش او مانند پاداش رزمندهای است که شمشیر کشید برای خدا و در میدان جنگ با دشمن بجنگد. در این هنگام گناهانش مانند ریختن برگهای درخت در فصل پاییز از او میریزد و وقتی غسل میکند، از گناهان بیرون میآید.» (حکایتهای شنیدنی، ج 2، ص 62 -فروع کافی، ج 5، ص 496)
4- همسران سه دستهاند
در ایام خلافت منصور دوانیقی، مردی با خود چنین تصمیم گرفت: تا با صد نفر مشورت نکند، زن نگیرد.
شب خوابید و قصد کرد صبح با اولین نفر که ملاقات کرد، مشورت کند. ازقضا صبح به دیوانهای برخورد کرد که بچهها دنبالش میدویدند! پیش خود گفت: دیوانه که عقل ندارد، ولی چارهای نیست و لذا با او مشورت کرد.
دیوانه گفت: همسر و زنان سه دستهاند: یکی برای تو، نه بر توست. یکی نه بر تو راست و به بر تو، یکی نه تو راست و بر تو است. مواظب باشی اسب من تو را لگد نزند. این گفت و رفت.
آن مرد گوید: این حرف عاقلان است و پشت سرش رفتم و گفتم: سخنان مختصر گفتی، توضیح بده.
گفت: زنی که سودش برای توست، زنی است که باکره باشد و محبت تو بر دلش ماند. زنی که نه سود برایت دارد و نه علیه تو باشد، زنی بود که شوهر دیگری داشته و از او دلش خالی نیست.
زنی که سودی برایت ندارد و بر ضررت بود، زنی بوَد که فرزند از شوهر دیگر داشته و همهروزه مشغول آن فرزند بود و آنچه از مالت است، به مصالح فرزند خود مصرف کند و اگر او را سخنی بگویی، گوید: بد روزی بود که به تو دچار شدم. پس دیوانه این بگفت و زود برفت.
نزدش رفتم و گفتم: سخنان تو عاقلانه است، چرا دیوانگی را پیشهی خود گرفتی؟ گفت: خلیفه میخواست مرا قاضی قرار دهد، برای فرار از قضاوت خود را به دیوانگی زدم. من بسیار تعجّب کردم. (جوامع الحکایات، ص 335)
*این قضیه را دربارهی بهلول و هارونالرشید خلیفهی عباسی هم نوشتهاند.
5- ام سلمه همسر پیامبر صلیالله علیه و آله شد
هند معروف به ام سلمه زوجهی ابوسلمه بود و از وی چهار فرزند داشت. او با ابوسلمه به حبشه مهاجرت کردند و بعد به مدینه برگشتند.
شوهرش در جنگ اُحد شرکت کرد و مجروح گردید و پس از هشت ماه به همان جراحت از دنیا رفت.
هنگام مرگ شوهر، ام سلمه بیتابی مینمود که چگونه میتواند زندگی کند. ابوسلمه از پیامبر صلیالله علیه و آله برایش نقل کرد که: هنگام مصیبت هر کس «إِنَّا لِلَّه وَ إِنَّا إِلَیهِ راجِعُون» بگوید، بعد بگوید: خدایا این مصیبت را در راه تو به حساب میآورم، پس به من پاداش خوبی بده و بهتر از او را به من عنایت فرما، خوب و ممدوح است.
ام سلمه گوید: این کلمات را گفتم و فکر کردم چه کسی بهتر از ابوسلمه نصیبم میشود؛ تا اینکه ابوبکر و عمر از من خواستگاری کردند، نپذیرفتم.
پیامبر صلیالله علیه و آله کسی را برای خواستگاری من فرستاد و بهواسطه گفتم: به پیامبر صلیالله علیه و آله بگو: «من زنی بچهدار هستم و با شوهر کردنم، بچهها بیسرپرست میشوند. بستگان من به ازدواج من حاضر نیستند، من زنی غیورم، میترسم از عهدهی آن برنیایم.»
پیامبر صلیالله علیه و آله در جواب فرمود: «اما فرزندانت را خودت سرپرستی کن، فامیل تو با پیشنهاد من مخالفت نمیکنند، در موضوع حسادت و غیور بودنت، دعا میکنم خدا از دل تو ریشهکن کند.»
موقعی که جواب رسول خدا صلیالله علیه و آله به ام سلمه رسید، قبول کرد و در سال چهارم هجری در ماه شوال به همسری پیامبر صلیالله علیه و آله در آمد. (پیغمبر صلیالله علیه و آله و یاران، ج 1، ص 272 -اسدالغابه، ج 5، ص 218)